سلام من به مدینه, به آستان رفیعش ....

 سلام من به مدینه, به آستان رفیعش .... افسران - بوی آتش..بوی خون...بوی یک صورت نیلی..
بعضی جملات آن‌هایی که از موضع بالا یا از درب نصیحت صحبت می‌کنند بدجور با روان انسان بازی می‌کند. "گذشته‌ها گذشته". از آن جمله‌هاست. من از روی عمد تیتر این مطلب را نیلی زده‌ام تا ثابت کنم گذشته‌ها همچنین هم که بعضی‌ها می‌گویند نگذشته. ظهور یعنی گذشته‌ها نگذشته. رجعت یعنی گذشته‌ها نگذشته. شهید یعنی گذشته‌ها نگذشته. از همه بالاتر قیامت است دیگر . قیامت در یک جمله یعنی تبدیل گذشته به حال.

ادامه نوشته

و حالا علی(ع) ا ست و شب و تنهایی و پیکر مطهر همسر و ناله های معصومانه فرزندان و به اندازه تمام جهان غم و بغضی که گلوی حضرتش را می فشارد و خیل ملائکه که آمده اند تا در این تنهایی، غمخوار مولا(ع) باشند ...

اى رسول خدا، از من و دخترت بر تو سلام باد كه در جوارتو آمد، و به سرعت به تو ملحق شد. اى رسول حق، از دورى دختر برگزيده ات شكيبايى ام كم شد، و طاقتم از دست رفت ...


می خوستند اصلا روی زمین نباشد!

سرش را انداخت پایین!
با هزار شرم گفت:
فاطمه جان!
مردم آمده‌اند
افسران - ویژه نامه شهیدغروی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه اطهر(س)
آزارشان می‌دهد
صدای گریه‌ات...
.
.
.
رفت بیرون شهر تا کسی گله‌ای نداشته باشد!
می‌نشست زیر سایه یک درخت خشکیده!
همانجا گریه می‌کرد!
.
.
.
آمدند درخت را قطع کردند!
.
.
.
مشکل با صدای گریه نبود!
مشکل با خود ِ فاطمه بود!
می‌خواستند اصلا نباشد روی زمین خدا
کسی که خدا گفت من زمین وآسمان را بخاطر او آفریده ام...

عید امسال...

رسیده عید و دلها شاد و خرم/همه در فکر دیدارند با هم/همه آماده اند سفره بچینند/به فکر سفره های هفت سین اند/منم در سفره دارم هفت سین را /ولی توام شده با داغ زهرا(س) / بود سین نخستین "سیلی کین" / به روی مادرم با دست سنگین / ببین در سفره سین دومم را / که "سویی" نیست در چشم زهرا(س) / بگویم سین سوم را تا بسوزی / که مادر "سوخت" از این کینه توزی / از این ماتم دل حیدر غمین است/ که سین چهارمم "سقط جنین" است/ب روی سفره سین پنجم این است/سر "سجاده" اش زینب(س) حزین است/شده سفره پر از اشک شبانه/ششم سین مانده "سوت و کور" خانه/چه گویم ای عزیز از سین آخر/بود آن "سینه ی" مجروح مادر..

ما بی خیال سیلی مادر نمی شویم