سلام من به مدینه, به آستان رفیعش ....


تا در این تنهایی، غمخوار مولا(ع) باشند ...اى رسول خدا، از من و دخترت بر تو سلام باد كه در جوارتو آمد، و به سرعت به تو ملحق شد. اى رسول حق، از دورى دختر برگزيده ات شكيبايى ام كم شد، و طاقتم از دست رفت ...

رسیده عید و دلها شاد و خرم/همه در فکر دیدارند با هم/همه آماده اند سفره بچینند/به فکر سفره
های هفت سین اند/منم در سفره دارم هفت سین را /ولی توام شده با داغ زهرا(س) / بود سین نخستین "سیلی کین" / به روی مادرم با دست سنگین / ببین در سفره سین دومم را / که "سویی" نیست در چشم زهرا(س) / بگویم سین سوم را تا بسوزی / که مادر "سوخت" از این کینه توزی / از این ماتم دل حیدر غمین است/ که سین چهارمم "سقط جنین" است/ب روی سفره سین پنجم این است/سر "سجاده" اش زینب(س) حزین است/شده سفره پر از اشک شبانه/ششم سین مانده "سوت و کور" خانه/چه گویم ای عزیز از سین آخر/بود آن "سینه ی" مجروح مادر..
ما بی خیال سیلی مادر نمی شویم