بسیجی در نگاه آوینی

وقتی کسی می‌انگارد هر چه را که نبینند و لمس نکنند، باور کردنی نیست و از تو می‌پرسد: «دستاورد ما در جنگ چه بوده است»؟ از کلمه «دستاورد» بدت نمی‌‌آید؟ من بدم می‌‌آید. اگرچه کلمه که گناهی نکرده است. اما مگر همه چیز را باید به همین دستی بدهند که از این کتف گوشتی و استخوانی بیرون زده و به پنج انگشت بند بند ختم گشته است؟ «دستاورد» کلمه‌ای است که آدم را فریب می‌دهد. با کلمه «دستاورد» که نمی‌توان حقیقت را گفت. چه بگویی؟ بگویی: «بزرگترین دستاورد ما انسان‌هایی بوده‌اند به نام بسیجی»؟

خلیج فارس آن همه ماهی دارد که می‌شود دویست کشتی صید صنعتی – از آن کشتی‌هایی که ماهی‌ها را دویست کیلو، دویست کیلو، در حلق‌های بزرگ و وحشتناک خویش هرت می‌کشند – سالی دویست میلیون ماهی دویست کیلویی بگیرند؛ اما کجاست آن شجاعت و توکل و عشقی که یکی مثل «نادر مهدوی» یا «بیژن گُرد» بر یک قایق موتوری بنشیند و به قلب ناوگان الکترونیکی شیطان در خلیج فارس حمله برد؟ می‌پرسد: «این شجاعت و توکل و عشق به چه درد می‌خورد؟». هیچ! به درد دنیای دنیاداران نمی‌خورد، اما به کار آخرت عشاق می‌آید که آنجاست دار حاکمیت جاودانه عشاق. و من به بسیجیان امید بسته‌ام؛ نه من تنها، همه آنان که تقدیر تاریخی انسان فردا را دریافته‌اند و می‌دانند که ما از آغاز قرن پانزدهم هجری، پای در «عصر معنویت» نهاده‌ایم.
سیدمرتضی آوینی، تیرماه 1369

51 قطره خون شهید در هر وجب از ایران

در طول دوماه جنگ تقریبا 17500 کیلومتر مربع از خاک کشورمان اشغال شد
در طول هشت سال دفاع مقدس بیشتر از 200 هزار نفر شهید شدند

در بدن انسان سالم تقریبا 5/5 لیتر خون وجود دارد
مساحت کف دست انسان تقریبا 76 سانتی متر مربع است

حال حساب کنید :
برای پس گرفتن هر وجب این خاک چقدر خون ریخته شده ؟؟
جواب: برای هر وجب خاک ایران ، تقریبا 51 قطره خون شهید داده شده.

حال !
ما شرمنده شهداییم؟؟ یا مدیون شهدا؟؟ چرا؟