بصيرت به معناي بينايي دل است، عقل و زيركي و علم و حجت و دليل هم، كه از معناي بصيرت بر شمرده اند، از آن جهت است كه موجب معرفت و درك بينايي قلب مي شود.

بصيرت اين است. بصيرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نميتواند آنها را گمراه كند، آنها را به اشتباه بيندازد. اگر بصيرت نبود، انسان ولو با نيت خوب، گاهى در راه بد قدم ميگذارد. شما در جبهه جنگ اگر راه را بلد نباشيد، اگر نقشه خوانى بلد نباشيد، اگر قطب نما در اختيار نداشته باشيد،

يك وقت نگاه ميكنيد مى بينيد در محاصره دشمن قرار گرفته ايد؛ راه را عوضى آمده ايد، دشمن بر شما مسلط ميشود. اين قطب نما همان بصيرت است.

در زندگىِ پيچيده اجتماعىِ امروز، بدون بصيرت نميشود حركت كرد. جوانها بايد فكر كنند، بينديشند، بصيرت خودشان را افزايش بدهند.

معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعه ى ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، بايد به مسئله بصيرت اهميت بدهند؛ بصيرت در هدف، بصيرت در وسيله، بصيرت در شناخت دشمن، بصيرت در شناخت موانع راه، بصيرت در شناخت راه هاى جلوگيرى از اين موانع و برداشتن اين موانع؛ اين بصيرتها لازم است. وقتى بصيرت بود، آنوقت شما ميدانيد با كى طرفيد، ابزار لازم را با خودتان برميداريد.

جوانان عزيز! هر چه ميتوانيد در افزايش بصيرت خود، در عمق بخشيدن به بصيرت خود، تلاش كنيد و نگذاريد، دشمنان از بى بصيرتى ما استفاده كنند؛ دشمن به شكل دوست جلوه كند، حقيقت به شكل باطل و باطل در لباس حقيقت. اميرالمؤمنين در يك خطبه اى از جمله در همين خطبه، « انّما بدء الوقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع يخالف فيها كتاب اللَّه » : مهمترين مشكلات جامعه همين را ميشمارد.

رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با جوانان ( 13 بهمن 1377 )